آره
[رَ / رِ] (اِ) حفره ای که دندان در آن جای دارد(1) :
بادام چشمکانت رخنه شود موسه (کذا)
وآن سیّودو گهرها هم بگسلد ز آره.
خسروی.
(1) - محتمل است کلمهء آرواره مرکب از این کلمه و واره به معنی جای باشد، چون چراغ واره.
بادام چشمکانت رخنه شود موسه (کذا)
وآن سیّودو گهرها هم بگسلد ز آره.
خسروی.
(1) - محتمل است کلمهء آرواره مرکب از این کلمه و واره به معنی جای باشد، چون چراغ واره.