حجب
[حُ جُ] (ع اِ) جِ حجاب. (ترجمان عادل بن علی) پرده ها :
دیده ها باید سبب سوراخ کن
تا حجب را(1) برکند از بیخ و بن.مولوی.
-حجب فوق دماغ(2).؛
(1) - ن ل: تا سبب را.
(2) - Les meninges.
دیده ها باید سبب سوراخ کن
تا حجب را(1) برکند از بیخ و بن.مولوی.
-حجب فوق دماغ(2).؛
(1) - ن ل: تا سبب را.
(2) - Les meninges.