حجاز
[حِ] (ع اِ) هرچه بدان میان بندند وقت برچیدن دامن. (منتهی الارب). || ریسمانی که بپای و کمر شتر بندند تا علاج زخم او کرده شود. هر ریسمانی که جامه را بدان بالا بندند. || آن رسن که سپل شتر بدان بر میان بندند. (منتهی الارب). آن رسن که زانوی شتر بدان با میان بندند. (مهذب الاسماء). || حدفاصل میان دو چیز. (منتهی الارب).