حبک
[حَ] (ع مص) تیز دادن. گوزیدن. || حبک در بیع؛ رد کردن آن. || حبک ثوب؛ نیکو بافتن جامه را. نیک بافتن. (تاج المصادر بیهقی). || بستن. || استوار و نیکو کردن هر چیزی. استوار کردن. (مهذب الاسماء) (تاج المصادر بیهقی). || گردن زدن. || بریدن. بریدن گردن. رجوع به ذیل قوامیس دزی ج1 ص246 شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.