حبشی
[حَ بَ شی ی] (ص نسبی) منسوب به حبشه. یکی از مردم حبشه. مردی از حبشه. سمعانی گوید: هذه النسبه الی الحبشه و هی بلاد معروفه، ملکها النجاشی الذی اسلم بالنبی(ص) و هاجر اصحابه الیه حتی هاجر النبی(ص) الی المدینه :
وین عجب تر که تو وقتی حبشی بودی
رومیئی خاستی از گور بدین زودی.
منوچهری.
وصف ذاتش چه کنم او عربی من عجمی
لاف مهرش چه زنم او قرشی من حبشی.؟
- حبشی موی؛ آنکه موئی سخت جعد دارد :
عنبرین خطی و بیجاده لب و نرگس چشم
حبشی موی و حجازی سخن و رومی دیم.
فرخی.
وین عجب تر که تو وقتی حبشی بودی
رومیئی خاستی از گور بدین زودی.
منوچهری.
وصف ذاتش چه کنم او عربی من عجمی
لاف مهرش چه زنم او قرشی من حبشی.؟
- حبشی موی؛ آنکه موئی سخت جعد دارد :
عنبرین خطی و بیجاده لب و نرگس چشم
حبشی موی و حجازی سخن و رومی دیم.
فرخی.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول