آرمش
[رَ مِ] (اِمص) آرام. آرامش. اَون :
راه را هر کسی نمی شاید
پیر جوهرشناس می باید
تا ز خورشید پرورش یابد
در دل خلق آرمش یابد (کذا).شیخ آذری.
-آرمش دادن؛ آرام بخشیدن.
-آرمش یافتن؛ آرام شدن.
راه را هر کسی نمی شاید
پیر جوهرشناس می باید
تا ز خورشید پرورش یابد
در دل خلق آرمش یابد (کذا).شیخ آذری.
-آرمش دادن؛ آرام بخشیدن.
-آرمش یافتن؛ آرام شدن.
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول
