حاشا

معنی حاشا
(ع اِ) گیاهی طبی. حمدالله مستوفی در نزهه القلوب گوید: برگش کوچک است و گلش بسرخی زند. صاحب اختیارات بدیعی آرد: مأمون گویند و ثومس(1) نیز خوانند و سعتر الحمار(2) گویند و روفس گوید پودنهء کوهی است و گویند(3) ورق خرد بیابانی است و گویند برگ سپندان دشتی است آنچه محقق است نوعی از پودنهء کوهی است گلهای کوچک بسیار دارد مانند خرما که بسرخی مایل بود و قصبهء(4) باریک دارد مانند قصبهء اذخر و برگها دارد بشکل برگ جعدهء کبیره و بیشتر در کوه بود و در دامن کوه نیز باشد و طبیعت آن گرم و خشک است در سیم و گویند در دوم محلل و مقطع بود و مسخن و حیض و بول براند و بچه بیندازد و سدّه بگشاید و بر عرق النساء با شراب و سویق ضماد کردن نافع بود و سینه و شش را پاک گرداند و منع نفث دم کند و اگر با نمک و سرکه بیاشامند مسهل کیموس بلغمی بود و اگر با سرکه بر ورمی بلغمی ضماد کنند تحلیل دهد و محلل خون بسته بود و ثآلیل را تحلیل دهد و نمش را نافع بود و اگر در طعام کنند و بخورند ضعف چشم را سود دهد و معده و جگر را پاک کند و چون سحق کنند و با آب و عسل بسرشند و مقدار دو مثقال بیاشامند قولنج را نافع بود و قوت گرده دهد و مجامعت را نیکو بود و درد دهن و حلق را سودمند بود و مقدار دو درم مستعمل بود. و جالینوس گوید فالج و لقوه و نسیان را نافع بود و همچنین اگر مجذوم در حمام طلا کند سودمند بود و اندروماخس گوید چون بکوبند و سحق کنند و بعسل بسرشند و بر سرطان طلا کنند نافع بود و اسحاق گوید مضر بود به شش و مصلح وی نعناع است و بدل آن یک وزن و نیم سعتر کوهی است و گویند بدل وی یک وزن و نیم افتیمون است و شراب وی اشتها آورد و هضم کند و مسهل بلغم و کرم بود. حکیم مؤمن گوید: نوعی از پودنهء کوهی است شبیه به صعتر و بقدر یک شبر و شاخهای او باریک مایل بسرخی و پربرگ و ریزه و باریک و گلش ریزه و مدور سفید مایل به بنفشی و سرخی و در سنگلاخها میروید و تخمش کوچکتر از خردل است و بفارسی آویشن دراز گویند در آخر دوم گرم و خشک و مسخن قوی و مدر بول و حیض و عرق و شیر و مخرج جنین و مشیمه و مفتح سدهء احشا و منقی شش و مقطع و مسهل بلغم و اقسام کرم و مقوی معده و گرده و محلل خون جامد و تریاق سموم باردهء حیوانی و نباتی و شکوفهء خالص او مسهل سودا و قائم مقام افتیمون، و چون حاشا را با نمک و سرکه بنوشند مسهل بلغم و خلط آمیخته به آن و طبیخ او با عسل جهه عسرالنفس و تنقیهء بلغم سینه و مسحوق او با آب و عسل جهه قولنج و تحلیل فضول و درد رحم و گلو و تقویت گرده و تنقیهء آن و تحریک باه و رفع صرع و خوردن قلیل او با طعام جهه قوهء باصره و ضماد او با سرکه جهه نمش و ثآلیل منکوسه و اورام تازهء بلغمی و با آرد گندم و شراب جهه عرق النسا و امثال آن نافع و مضر ریه و مصلحش نعناع و قدر شربتش از دو مثقال تا پنج درهم و بدلش نیم وزن او افتیمون و در غیر تنقیه یک وزن و نیم صعتر و چون یک جزو آن را با ده جزو آب انگور بجوشانند تا ثلث او بشود در جمیع افعال قویتر است و چون صد مثقال آن را کوفته و بیخته در لته ای بسته در شصت رطل آب انگور انداخته بگذارند تا خمر شود جهه تقویت هاضمه و رفع سقوط اشتها و اوجاع اعصابی و برودت او و سایر اوجاع مادون تهیگاه و قشعریرهء تبهای بارد و رفع مضرت سردی هوا و برف و سموم بارده بغایت مؤثر است - انتهی. گیاهی است شبیه بصعتر میخورد آن را زنبور عسل. (منتهی الارب). صعتر الحمیر. ثومس(5) نام دوائی است که نوعی از پودنهء کوهی باشد. بالیونانیه ثومس(6)و عندالمغاربه صعترالحمار (در نسخهء لکلرک صعترالحمیر) و یقال له المأمون لعدم غائلته و هو ربیعیٌ یکون بالجبال والاودیه بورق صغیر کالصعتر و قضبان دقاق نحو شبر الی الحمره و زهرٌ ابیض یخلف بزراً دون الخردل حادٌ حرّیف یدرک ببؤنه [ شاید، یونیه ] و هو حار یابس فی الثانیه یقطع البلغم بطبعه و مطلق الخفقان و البخار و لو من نحوالکراث یحد البصر بخاصیّه فیه اک مع الطعام و امراض الصدر کضیق النفس و السعال و البهر وضعف المعده و الکبد و الطحال و السدد و الحصی شرباً و الکزاز و النسا و الآثار کالکلف طلاءً و السموم مطلقا واذا جعل جزء منه فی عشره من العصیر فی شمس او نارِ حتی یذهب ثلثه کان فی ما ذکر ابلغ و هو یخرج الباردین خصوصاً السوداء و الاجنّه و الدود و یدر و یقارب الافتیمون و یضر الرئه و یصلحه النعنع و شربته الی خمسه و بدله نصف وزنه افتیمون و متی تمت له ثلاث سنین سقطت قوّته و اظنه بمصر لان الشریف یقول قضبانه تعمل فتائل القنادیل. (تذکرهء داود انطاکی ج 1 ص 116). و ابن البیطار گوید: یعرفه شجار و الاندلس و عامتها بصعتر الحمیر و هو کثیر بارض بیت المقدس و ما والاها و قال دیسقوریدوس فی الثالثه تومش و هو الحاشا یعرفه جل الناس و هو تمنش صغیر فی مقدار ما یصلح ان یهبأ من اغصانه فتل القنادیل و له ورق صغار دقیق کثیر علی طرفه رؤس صغار من الزهر فرفیریه و اکثر ما ینبت فی المواضع الصخریه والمواضع الرقیقه و قال جالینوس فی السادسه یقطع و یسخن اسخانا بیّناً و هو لذلک یدرّ الطمث و البول و یخرج الاجنه و یفتحُ سدد الاحشاء و ینفع النفث من الصدر و من الرئه و من اجل ذلک ینبغی ان نضعه من التجفیف و الاسخان فی الدرجه الثالثه و قال دیسقوریدوس و اذا شرب بالملح و الخلّ اسهل کیموساً بلغمیانیاً و اذا استعمل طبیخه بالعسل نفع من عسر النفس الذی یحتاج معه الی الانتصاب و من الربو و اخراج الدود الطوال و ادرّ الطمث و اخرج المشیمه و الاجنه و هو یدرّالبول و اذا عجن بالعسل و لعق سهل نفث الدّم و الفضول التی فی الصدر و اذا تضمد به مع الخلّ حلّل الاورام البلغمیّه الحدیثه و هی تحلل الدم المنعقد و تقلع النمش و الثآلیل التی یقال له افرحودونس و اذ خلط بالسویق و عجن بالشراب و وضع علی عرق النساء وافقه و اذا طرح فی الطعام واکل نفع من ضعف البصر و قد یصلح استعماله فی وقت الصحه. و قال ماسرجویه ینقی الکبد و المعده و اذا سحق و عجن بالماء و العسل و شرب منه مقدار مثقالین نفع من القولنج و حلل الفضول و قوی الکلی و هیّج الجماع. و قال الدمشقی نافع من وجع الفم والحلق و من جمیع ما ینفع منه الافتیمون غیر انه دونه. و قال ابن سرافیون فقاح الحاشا یسهل المره السوداء الاّ انه ضعیف و لذلک ینبغی ان یخلط معه الملح و من الناس من یعطیه مع الخلّ لیزید فی تلطیفه قال والشربه من فقاحه مثقالان مع خلّ و ماء. و قال روفس الحاشا والصعتر یذهبان الظلمه التی فی البصر و یلطفان البلغم و الحاشا اقوی من الصعتر فی ذلک قال دیسقوریدوس فی الخامسه و اما الشراب الذّی یتخذ بالحاشا فهذه صفته: یدقّ الدّواء و ینخل و یؤخذ منه مأه مثقال و یُصرّ فی خرقه و یلقی فی جرّه من عصیر و هذا الشراب ینفع من سوءالهضم و قله الشهوه و ینفع العصب اذا اضطربت و تحرکت و من الاوجاع التی تکون تحت الشراسیف و من الاقشعرار الذیّ یعرض فی الشّتاء و من سموم الهوام التی تبرد الدّم و تجمد. (ابن البیطار ج 2 ص 1 و 2). و صاحب مخزن الادویه گوید: حاشا، بفتح اول و الف و فتح شین معجمه و الف بیونانی تومس و در مغرب معروف بصعتر الحمیر است و در بیت المقدس و حوالی آن در مواضع سنگلاخ بسیار میروید. ماهیت آن نوعی از پودنهء کوهی است شبیه بصعتر و بقدر یک شبر و شاخهای آن باریک و پربرگ و ریزه و بر آن زغنبی مانند پنبه و گل آن ریزه و مدور و سفید مائل به بنفشی و سرخی و تخم آن کوچکتر از خردل و منبت آن سنگلاخها. طبیعت آن در دوم سرد و خشک و شیخ الرئیس و بغدادی و صاحب شفاء الاسقام و دیگران گرم و خشک در سوم و انطاکی در دوم دانسته اند.
افعال و خواص: آن مسخن قوی و مدر بول و حیض و عرق و شیر و مخرج جنین و مشیمه و مفتح سدّهء احشاء و منقی سینه و شش و جهت ضیق النفس و سرفه و تقویت معده و کبد و طحال و گرده و تحلیل خون منجمد و تریاق سموم باردهء حیوانیه و نباتیه و حابس نفث الدم و مقطع و مسهل بلغم و مخرج اقسام کرم معده و شکوفهء خالص آن مسهل سوداء قایم مقام افتیمون و با نمک طعام و سرکه باعث زیادتی تلطیف و تقطیع آن است و چون دو درهم حاشا را با نمک و سرکه بیاشامند اسهال کیموس بلغمی کند و چون دو مثقال آن را با عسل بسرشند و با آب گرم بیاشامند جهت فالج و لقوه و نسیان و کزاز و صرع و تقویت گرده و باه و رفع درد دهن و حلق ونفث بلاغم و تفتیح و قولنج نافع و چون قدر قلیلی در طعام داخل کنند مانند سبزیها و بخورند ضعف چشم را نافع بود و قوت باصره را نگهدارد و ضعف معده و جگر حادث از اخلاط فاسده را زائل کند و اعانت بر هضم غذا نماید و آشامیدن طبیخ آن با عسل جهت عسرالنفس و ضیق نفس انتصابی و اخراج حیات و ادرار حیض و بول و اخراج جنین و مشیمه و لعوق آن با عسل جهت اسهال نفث بلغم و فضول مجتمعه در سینه و سرفه و ضیق النفس و ضماد آن با سرکه جهت تحلیل اورام بلغمیهء تازه و تحلیل خون منجمد در اعضا و قلع نمش و ثآلیل برآمده و یابسه که بیونانی افروخودیس نامند و با سویق و شراب جهت عرق النساء و امثال آن نافع و صخری آن جهت مصروعین نافع و باعث افاقهء آنهاست و گویند چون نزد مصروع در حین صرع حاشا را بسوزانند که دود آن بمشام او رسد اگر به افاقه آید علامت برء آن است. مضررئه و مصلح آن نعناع. مقدار شربت آن از دو مثقال تا پنج درهم، بدل آن در تنقیه نیم وزن آن افتیمون و در غیر تنقیه یک وزن و نیم آن صعتر، و چون یک وزن آن را با ده وزن آن آب انگور بجوشانند تا ثلث بماند در جمیع افعال قویتر از جرم آن است و شراب آن که صد مثقال کوفتهء بیخته در لته بسته در شصت رطل آب انگور در خم کوچک انداخته سر آن را بسته بگذارند تا خمر گردد پس استعمال آن جهت تقویت هاضمه و رفع سوءالهضم و سقوط اشتها و اوجاع عصبانی و برودت و سایر اوجاع حادثه مادون تهیگاه و قشعریرهء تبهای بارد و دفع ضرر سردی هوا و برف و سموم باردهء حیوانیه و نباتیه بغایت مؤثر و حاشا در جمیع افعال قویتر از صعتر است :
نداند طبع این حاشا ز حاشا
نداند فهم آن بهمن ز بهمن.خاقانی.
(1) - داود ضریر انطاکی گوید: بالیونانیه تومس.
(2) - داود ضریر انطاکی گوید: و عندالمغاربه صعترالحمار.
(3) - در یکی از نسخ اختیارات: گونهء.
(4) - در یکی از نسخ اختیارات: قبضهء.
(5) - Thumos. (thym).
(6) - Thumos. (thym).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.