حاجب
[جِ] (اِخ) غازی (آسفتکین)(1)سالار غازیان یکی از طرفداران مسعود بود که در موقع مخالفت وی با برادر خود محمد در نیشابور شعار وی آشکار ساخت و خطبه به نام وی خواند و لشکر بسیار جمع کرد و اعیان آن نواحی را به اطاعت مسعود در آورد. رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 27 و 36 تا 39 و 46 و 53 و 55 و 59 و 61 تا 64 و 68 و 69 و 82 و 90 و 139 و 140 و 142 و 143 و 163 و 221 تا 228 و 230 و 231 و 232 و 233 تا 238 و 319 و 332 و 424 و 451 و 538 و 570 و به غازی، در این لغت نامه، و به آسفتکین و آسغتکین، در این لغت نامه شود.
(1) - احتمال میدهیم این کلمه «آسغتکین» (آسغ تکین) باشد و این شخص همان باشد که بعنوان حاجب کبیر محمود در تاریخ عتبی در طی داستان فتح بهیم نگر نام برده شده است. (دکتر فیاض).
(1) - احتمال میدهیم این کلمه «آسغتکین» (آسغ تکین) باشد و این شخص همان باشد که بعنوان حاجب کبیر محمود در تاریخ عتبی در طی داستان فتح بهیم نگر نام برده شده است. (دکتر فیاض).