چی

معنی چی
(ترکی، پسوند) در ترکی پسوند نسبت شغلی است و دارنده و متصدی معنی میدهد چون در آخر کلمه درآید به معنی «گر» و «کار» فارسی باشد و گویا همان است که ما در گوانجی و میانجی داریم و ترکان نیز از ما گرفته اند چه علاوه بر دو شاهد گوانجی و میانجی در زبان ارمنی نیز که شعبه ای از آریایی است این پسوند معمول است. (یادداشت مؤلف). جی صورت دیگر چی است چنانکه شمس قیس همه جا آغاچی شاعر را آغجی مینویسد. (یادداشت مؤلف). در ترکیبات ذیل این پسوند را توان دید: آخورچی. آفتابه چی. آقابله چی. ارابه چی. اردوبازارچی. انحصارچی. اوراق چی. ایلچی. باروت چی. باسمه چی. باشماقچی. باطریچی. باورچی (آشپز). بستانچی. بیتکچی. پارسچی. پدرات چی (پطرات چی). پرپین چی. پست چی. پلچی (پلچی فروش). پوستچی. تفنگچی. تلفونچی. تلگرافچی. تماشاچی. توپ چی. توتونچی. جارچی. جل چی. جوراب چی. چاپچی. چاپانچی. چاپارچی. چراغچی (مدیر چراغها، چراغچی باشی). چپرچی. چرچی. چرخ چی. چرک چی. چرمچی. چگرچی. چمانچی (نمیدانم چمانچی را قدما استعمال میکرده اند یا پس از غلبهء مغول پیدا شده است). (یادداشت مؤلف). حجامت چی. حریرچی. حلقچی (زلوبیا). خزانه چی. خرکچی (خرکچی باشی). درشکه چی. دکچی. دکمه چی. دمبک چی. دواچی. راپرت چی. سرناچی. سفره چی. سورچی. سیورسات چی. شال چی. شانه چی. شکارچی. شلوغ چی. شمخال چی. شورچی (سورجی) (کارگر مستخرج نمک است و در مائهء ششم این کلمه متداول بوده و در المضاف الی بدایع الازمان احمدبن حامد کرمانی آمده است). (یادداشت مؤلف). شیپورچی. طودق چی. طیاره چی. غرابیه چی. غره چی. فاتوره چی. نامچی. فتوره چی. قاپوچی. قاطرچی. قالپاق چی. قایق چی. قدکچی. قرق چی. قره چی. قلق چی. قندره چی. قورچی (قورچی باشی). قورخانه چی. قوشچی. قولچی. قهوه چی. کافه چی. کالسکه چی. کتابچی. کتانچی. کرناچی. کشیک چی. گاری چی. گمرک چی. لدکاچی (لتکه چی). ماخچی. ماشین چی. مشت و مال چی. مطبعه چی. معدن چی. مقاطعه چی. موزقان چی. موزیکال چی. موزیگانچی. مهمانخانه چی. نسق چی. نعلچی. نقاره چی. نقب چی. واگن چی. یاپونچی. یورت چی. رجوع به هریک از این ترکیبات در جای خود شود و اینک شواهدی برای برخی از این ترکیبات : بعضی بجهت آنکه وجه بروات هرچند صد اویماق ایلچی تحصیل آن را به ولایات می رفتند. (تاریخ غازانی چ هرتفورد ص336). و بعضی بواسطهء طمع و تصرفات نواب و بیتکچیان مسامس و... (تاریخ غازانی336). اگر در حدود دیهی که خانهء قوش و قوشچیان آنجا بودی از کاروانیان و خواجگان... (تاریخ غازانی ص342). و امرا و قوشچی و پارسچی را فرمود تا... (تاریخ غازانی ص343). اما تدارک حال قوشچیان که ملازم اند چنان فرمود. (تاریخ غازانی ص344). و این زمان به نادر قوشچی یا پارسچی بیراهی میکند. (تاریخ غازانی ص345). و جهت قوشچیان و غیر هم چهارپائی چند باید و... (تاریخ غازانی ص 348). و باورچیان و شرابداران و فراشان و اختاجیان هر یک چیزی از مأکول و مشروب و غیره میبردند. (تاریخ غازانی ص332). و خزانچیان با هم کنگاج کرده میدادند و همچنین فراشان چون محافظت ایشان میکردند. (تاریخ غازانی ص 332). و نواب امراء قورچی بر سر آن. (تاریخ غازانی ص336). در باب ایلچیان اول تدبیر چنان فرمود که از هر صد و دویست ایلچی بیهوده عوان که... (تاریخ غازانی ص360). و بهر وقت که ایلچی جهت مهمی یا مطالبهء مالی و مایحتاجی بولایت آمدی... (تاریخ غازانی ص243). چرخچیان (از دو طرف) بمیدان داری مشغول و صدای توپ و تفنگ عرصهء میدان را فروگرفته... (مجمل التواریخ گلستانه چ مدرس رضوی ص25). چرخچیان فریقین که در معرکه قتال بنوک سنان جانستان یکدیگر را از خانه زین جدا نموده... (مجمل التواریخ گلستانه چ مدرس رضوی ص25). و کدخدایان قزوین را بسعایت امامقلی بیک نسقچی باشی از تیغ بیدریغ گذرانید. (محافل المؤمنین از حاشیهء مجمل التواریخ گلستانه چ مدرس رضوی ص27). از طرف خود عبدالعلی خان بنی عم خود را نایب و با هزار نفر تفنگچی پیاده و پانصد سوار در قلعه گذاشته و...... (مجمل التواریخ گلستانه ص 26). و سرکردگان دیگر به کرمانشاهان فرستاده که قلعه و توپخانه و امیرخان توپچی باشی را از روی صلح یا جنگ به دست آورده... (مجمل التواریخ گلستانه ص 23). امیرخان ولد یاربیکجان(1)توپچی باشی عرب میش مست... (مجمل التواریخ گلستانه ص23). نقب چیان را فرمود که بحفر نقب اشتغال نمایند. (حبیب السیر چ تهران جزو 4 از ج 3 ص353 س 5). ابواب تعظیم و احترام بر روی ایلچیان آستان سپهر احتشام نمیگشاید. (حبیب السیر). || به معنی «گار» است و صفتی که با آن ساخته شود بصیغهء مبالغهء زبان عربی نزدیک است، مانند: هوچی؛ کسی که هو اندازد. آنکه کارش هو کردن است. چپوچی؛ آنکه کارش غارت است و چپاول چی؛ آنکه غارت کند. || مانند «چه» علامت تصغیر است و به تعبیر بهتر عوام در مواردی «چه» را چی تلفظ کنند: نخودچی. لحافچی. قباچی.
(1) - ن ل: یاربیکخان.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.