چول
(ترکی، اِ) چل، بمعنی صحرا. (یادداشت مؤلف). بیابان. (جهانگیری). جای خالی از آدم را گویند. (برهان). بیابان ریگ زار و جائی که آدمی در او نباشد و کم عبور کند. (آنندراج) (انجمن آرا). بیابان. صحرای خالی از بشر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). بیابان. جائی که آدمی در آنجا نباشد بیابان ریگزار و دور از آدمی. (یادداشت مؤلف) :
گله در چول و غله اندرچال
نتوان داشت چله از سرحال.اوحدی.
و اکثر اوقات در طواحین و مواضع چول می بود. (مزارات کرمان ص 198).
گله در چول و غله اندرچال
نتوان داشت چله از سرحال.اوحدی.
و اکثر اوقات در طواحین و مواضع چول می بود. (مزارات کرمان ص 198).