چول
[چَ / چُو] (ص) خمیده. (فرهنگ اسدی) (جهانگیری) (اوبهی). خم و خمیده. (برهان). خمیده و کج. (آنندراج) (انجمن آرا) (فرهنگ نظام). کج و خم و خمیده. (ناظم الاطباء). خمیده و کج که چوله هم گویند. (یادداشت مؤلف) :
زلفک چول و آن رخان چو ماه.
(از فرهنگ اسدی ص 332).
بار غم بس که بر من افکندی
پشت من چول گشته چون چوگان.
؟ (از آنندراج).
زلفک چول و آن رخان چو ماه.
(از فرهنگ اسدی ص 332).
بار غم بس که بر من افکندی
پشت من چول گشته چون چوگان.
؟ (از آنندراج).