چنگ
[چِ] (اِ)(1) منقار جانوران. (جهانگیری). منقار مرغان. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر خطی). منقار مرغان. و آن را شند نیز نامند. (شرفنامهء منیری). نوک مرغان :
شبگیر کلنگ را خروشان بینی
در دست عبیر و نافهء مشک به چنگ.
منوچهری.
چنگ مرغی چه لشکر انگیزد
صف موری چه کارزار کند.خاقانی.
|| نوک سنان و پیکان تیر. (جهانگیری) (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء).
(1) - در جنوب خراسان ضبط کلمه بدین معنی بضم است.
شبگیر کلنگ را خروشان بینی
در دست عبیر و نافهء مشک به چنگ.
منوچهری.
چنگ مرغی چه لشکر انگیزد
صف موری چه کارزار کند.خاقانی.
|| نوک سنان و پیکان تیر. (جهانگیری) (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء).
(1) - در جنوب خراسان ضبط کلمه بدین معنی بضم است.