چلچله
[چِ چِ لَ / لِ] (اِ) لاک پشت و سنگ پشت را گویند. (برهان). لاک پشت. (از جهانگیری) (از رشیدی) (از انجمن آرا) (آنندراج). لاک پشت و سنگ پشت. (ناظم الاطباء) :
چلچله بنشست و صوفی ره نیافت(1)
چلچله صدبار به زآن چل چله.
قاسم انوار(از جهانگیری).
|| به معنی غلیواج هم آمده است. (برهان). بعضی به معنی غلیواج گفته اند. (رشیدی). در بعضی نسخه ها بمعنی غلیواج آمده است. (جهانگیری). غلیواز و چغنه. (ناظم الاطباء). || در تداول امروزی، بمعنی پرستو.(2)پرستوک. فرستوک. ابابیل. خطاف. بُلوَیَه. (در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). و رجوع به پرستو شود.
(1) - ن ل: چلچله بگذشت صوفی ره نیافت.
(2) - Hirondelle.
چلچله بنشست و صوفی ره نیافت(1)
چلچله صدبار به زآن چل چله.
قاسم انوار(از جهانگیری).
|| به معنی غلیواج هم آمده است. (برهان). بعضی به معنی غلیواج گفته اند. (رشیدی). در بعضی نسخه ها بمعنی غلیواج آمده است. (جهانگیری). غلیواز و چغنه. (ناظم الاطباء). || در تداول امروزی، بمعنی پرستو.(2)پرستوک. فرستوک. ابابیل. خطاف. بُلوَیَه. (در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). و رجوع به پرستو شود.
(1) - ن ل: چلچله بگذشت صوفی ره نیافت.
(2) - Hirondelle.