چشم تنگ
[چَ / چِ تَ] (ص مرکب)تنگ چشم. نظرتنگ. بخیل و حسود. رجوع به چشم تنگی شود. || کنایه از ترکان و مغولان که چشمان تنگ دارند :
گفت کای چشم تنگ تاتاری
صید ما را بچشم می ناری؟نظامی.
گفت کای چشم تنگ تاتاری
صید ما را بچشم می ناری؟نظامی.