جیم
(ع ص، اِ) شتر سخت آرزومند ضراب. (منتهی الارب) (ذیل اقرب الموارد از تاج العروس). اشتر تیزشهوه. (مهذب الاسماء). || دیبا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || حرفی است از حروف هجا، و مؤنث نیز آید. (منتهی الارب). پنجمین حرف از حروف هجا. (از اقرب الموارد). تلفظ حرف پنجم از حروف تهجی و در حساب جُمَّل نمایندهء عدد سه و در حساب ترتیبی نمایندهء عدد شش باشد :
زلف تو سیم تو از دزد نگه خواهد داشت
بخم و پیچ برافکنده چو جیم اندر جیم.
فرخی.
زبهر آنکه بجعد و بزلف او مانم
بحیله تن را گه جیم کردمی گه دال.فرخی.
دهان تنگ تو میم است گویی
شکنج زلف تو جیم است گویی.نظامی.
زلف سیهش بشکل جیمی
قدش چو الف دهن چو میمی.نظامی.
|| (مص) جیم نوشتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد): جیم جیماً؛ جیم نوشت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
زلف تو سیم تو از دزد نگه خواهد داشت
بخم و پیچ برافکنده چو جیم اندر جیم.
فرخی.
زبهر آنکه بجعد و بزلف او مانم
بحیله تن را گه جیم کردمی گه دال.فرخی.
دهان تنگ تو میم است گویی
شکنج زلف تو جیم است گویی.نظامی.
زلف سیهش بشکل جیمی
قدش چو الف دهن چو میمی.نظامی.
|| (مص) جیم نوشتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد): جیم جیماً؛ جیم نوشت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).