جوه
[جُوْ وَ] (ع اِ) درپی مشک. (منتهی الارب). دربی مشک. (آنندراج). الرقعه فی السّقّاء. (اقرب الموارد). پیوند خیگ. (منتهی الارب). || پاره ای از زمین درشت. || مغاکچه در کوه و غیر آن. || نوعی از لونها قریب به سمرت (گندمی). (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رنگی از رنگهای اسب و آن سرخی است که بسیاهی زند. (منتهی الارب).