جوله
[لَ / لِ] (اِ) به خفای ها، تیردان و ترکش را گویند. کیش و قربان و آن جایی باشد که کمان را در آن نهند. || زده شده اعم از پشم و پنبه و غیر آن. || خارپشت بزرگ. || (هندی، اِ) علتی است که آنرا بعربی فالج خوانند.(1) || با واو مجهول، نوعی سبزه است که آنرا مرغ و فریز گویند. (برهان).
(1) - هندی jhola (سستی)، در هندی جهوله با جیم مخلوط التلفظ به ها گویند. (حاشیهء برهان چ معین از چک حاشیهء ص246).
(1) - هندی jhola (سستی)، در هندی جهوله با جیم مخلوط التلفظ به ها گویند. (حاشیهء برهان چ معین از چک حاشیهء ص246).