جوشش
[شِ] (اِمص) از جوشیدن. غلیان. جوش داشتن. بجوش آمدن. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
باده در جوشش گدای جوش ماست
چرخ در گردش اسیر هوش ماست.مولوی.
|| گرم گیری در معاشرت. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): فلان جوششی با رفقا نداشت.
باده در جوشش گدای جوش ماست
چرخ در گردش اسیر هوش ماست.مولوی.
|| گرم گیری در معاشرت. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): فلان جوششی با رفقا نداشت.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
