جور
(اِ) مثل. شبیه. سنخ. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نوع. گونه. قسم. || جنس. || (ص) منظم. مرتب: ناجور؛ نامرتب. || هم آهنگ. (فرهنگ فارسی معین):جورشان با هم جور نیست؛ یعنی با هم هم آهنگی ندارند. || (معرب، اِ) معرب گور: بهرام جور؛ بهرام گور. (فارسنامهء ابن بلخی).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.