جنده
[جِ دَ / دِ] (ص) زن بدعمل. بدکاره. زن تباه کار که شغلش تبهکاریست. فاحشه. روسبی. قحبه. غر. در وجه تسمیهء این کلمه حدسهای مختلف زده اند. (از فرهنگ فارسی معین). || در تداول مردم قزوین، صورتی از ژنده، یعنی کهنه یعنی پارچه از جامهء کهن. (یادداشت مؤلف).
- جنده باز؛ که بدنبال زنان بدکار رود تا کام برگیرد.
- جنده بازی؛ عمل جنده باز.
- جنده خانه؛ فاحشه خانه. جایی برای جندگان.
- جنده باز؛ که بدنبال زنان بدکار رود تا کام برگیرد.
- جنده بازی؛ عمل جنده باز.
- جنده خانه؛ فاحشه خانه. جایی برای جندگان.