جناغ

معنی جناغ
[جُ] (اِ) دامنهء زین اسب باشد که بعربی یون خوانند. (برهان). غاشیهء زین که اکثر از پوست پلنگ سازند. || نوعی از اسباب زایدهء زین باشد که برای زینت نقاشی کنند، و بجای حرف آخر قاف هم آمده است. (برهان) (آنندراج) (شرفنامهء منیری). و آنرا بپارسی پون گویند و صاحب جهانگیری و برهان که یون را عربی دانسته اند خطا کرده اند، علی ای حال جناغ بمعنی استخوان سینهء مرغ و حیوان است و چون سینهء زین بهمان شکل است جناغ زین گفته اند. (آنندراج) :
همه تفاخر آنها بجود و دانش بود
همه تفاخر اینها بغاشیه ست و جناغ.
منجیک.
|| تسمهء رکاب. (برهان). || سه پایه ای که علما دستاویز بر او نهند. (حاشیهء برهان چ معین) (لغت فرس 236).
اشتراک‌گذاری
ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.