جمهور

معنی جمهور
[جُ] (ع اِ) ریگ تودهء بلند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || همهء مردم. (منتهی الارب). جل الناس و اشرافهم. (اقرب الموارد). توده. گروه. (فرهنگ فارسی معین). || معظم از هر چیز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بخش اعظم یک چیز. (فرهنگ فارسی معین). ج، جماهیر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت باشد و رئیس آن رئیس جمهور خوانده شود.(1) (فرهنگ فارسی معین). رجوع به جمهوری شود.
.
(فرانسوی)
(1) - Republique
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.