جمهور
[جُ] (ع اِ) ریگ تودهء بلند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || همهء مردم. (منتهی الارب). جل الناس و اشرافهم. (اقرب الموارد). توده. گروه. (فرهنگ فارسی معین). || معظم از هر چیز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بخش اعظم یک چیز. (فرهنگ فارسی معین). ج، جماهیر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت باشد و رئیس آن رئیس جمهور خوانده شود.(1) (فرهنگ فارسی معین). رجوع به جمهوری شود.
.
(فرانسوی)
(1) - Republique
.
(فرانسوی)
(1) - Republique