جلب

معنی جلب
[جَ] (ع مص) گناه کردن. || کشاندن از جایی بجای دیگر و از شهری بشهر دیگر برای تجارت و بازرگانی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). || کشیده شدن. و این لازم و متعدی استعمال شود. (از اقرب الموارد). || غوغا کردن و آوازها نمودن. || وعدهء شر کردن. || خشک شدن خون. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). || خوب شدن و پوست درآوردن جراحت. (از اقرب الموارد). به شدن جراحت. (منتهی الارب). || فراهم آوردن. || کسب کردن و طلب کردن و حیله نمودن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). || بانگ زدن اسب را وقت دوانیدن تا درگذرد. (منتهی الارب). زجر کردن اسب را و بانگ زدن بر او از پشت سر و واداشتن او را برای مسابقه. (از اقرب الموارد). رجوع به جَلَب شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.