جعل
[جُ] (ع اِ) مزدی که برای کنندهء کاری قرار میدهند. (تعریفات جرجانی). پایمزد. (زمخشری) (مهذب الاسماء). مزدی که قرار دهند. آنچه بنهند با کسی مزد کار او را. مزد که با مزدور نهاده باشند. رشوت و پایمزد. دستمزد. مزد. ج، اَجعال :
من شاعر حلیمم با کودکان سلیمم
زیرا که جعل ایشان دوغیست بالکانه.
طیان مرغزی.
|| پایمزد یاری دهنده. آنچه برای جهاد به مرد مجاهد دهند. (از اقرب الموارد). و نیز رجوع به جعاله شود.
من شاعر حلیمم با کودکان سلیمم
زیرا که جعل ایشان دوغیست بالکانه.
طیان مرغزی.
|| پایمزد یاری دهنده. آنچه برای جهاد به مرد مجاهد دهند. (از اقرب الموارد). و نیز رجوع به جعاله شود.