جعل

معنی جعل
[جُ عَ] (ع اِ) گوگال(1). کشتک. گشتک. سرگین غلطان که جانوری است سیاه و پردار از نوع مغطی الجناح و دارای دو زوج بال. زوج فوقانی که در پرش حیوان مدخلیتی چندان ندارد جهت محافظت زوج تحتانی خلق شده که مخصوص به پرش است. ج، جِعلان. (ناظم الاطباء). خبزدوک. (شرفنامهء منیری). خبزدوک نر. سرگین گردان نر. (زمخشری). ابوالمتلطخ. ابوجعران. ابوسلمان (ابوسلیمان). ابوالسنبس. ابومدحرج. ابوهاشم. ابووجزه. ام الارض. (مرصع). خنفساء. سرگین غلطانک. سرگین گردان. سرگین گردانک. گوی گردان. گوی گردانک. گوزد. گوگار. کستل. خزوک. خزدوک. زانه. گوگردانک. گوه غلطان. چلاک. چلانک. سرگین کش. مؤشرالعضدین :
جعل و بلبل مرغند بلی لیکن
گل یکی جوید و جوید دگری سرگین.
ناصرخسرو.
از نفس مشک هیچ حظ و خبر نیست
مغز جعل را که با زکام برآمد.خاقانی.
نحلی جعل نه ای سوی بستان قدس شو
طیری نه عنکبوت مشو کدخدای خاک.
خاقانی.
اینت جهل ار فضلهء گوی جعل
بر مد مدهامتان خواهم فشاند.خاقانی.
بسام ابرص و حربا و خنفسا و جعل
به جیفه گاه و بناووس و مستراح و خلاب.
خاقانی.
سفله را اقطاع دنیا بهتر از عقبی بود
خود جعل را بوی سرگین به ز عود و عنبر است.
عطار.
گر گلابی را جعل راغب شود
آن دلیل ناگلابی می بود.(مثنوی).
لم یذق لم یدر هر کس کو نخورد
کی به وهم آرد جعل انفاس ورد.(مثنوی).
|| جریمه. جریمهء نقدی. || تنبیه و ضرب و شتم و سرزنش. || احساس دردآلود. || کرم شبتاب. (دزی). || از نامهای مردان. || مرد سیاه فام زشت و ستیهنده. (منتهی الارب). || رقیب. (منتهی الارب). ج، جعلان [ جِ / جُ ] .
(1) - Scarabee.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.