جسمی
[جِ] (ص نسبی) مقابل روحی. آنچه به جسم نسبت دارد. جسمانی. آنکه از جسم باشد :
عالم جسمی اگر از ملک اوست
ملکی بس بیمزه و بی بقاست.ناصرخسرو(1).
(1) - مصحح دیوان ناصرخسرو شعر فوق را مشوش دانسته و آنرا به احتمال بصورت دیگر آورده است. رجوع به دیوان چ تهران ص 58 شود.
عالم جسمی اگر از ملک اوست
ملکی بس بیمزه و بی بقاست.ناصرخسرو(1).
(1) - مصحح دیوان ناصرخسرو شعر فوق را مشوش دانسته و آنرا به احتمال بصورت دیگر آورده است. رجوع به دیوان چ تهران ص 58 شود.