جسته
[جَ تَ / تِ] (ن مف / نف) گریخته. فرارکرده. رهاشده. خلاص شده. رهائی یافته :
کسی کو ز بند خرد جسته بود
بزندان نوشیروان بسته بود.فردوسی.
راست گفتی هزیمتی شهند
خسته و جسته و فکنده سپر.فرخی.
کسی که بتکدهء سومنات خواهد کند
به جستگان نکند روزگار خویش هدر.
فرخی.
کسی کو ز بند خرد جسته بود
بزندان نوشیروان بسته بود.فردوسی.
راست گفتی هزیمتی شهند
خسته و جسته و فکنده سپر.فرخی.
کسی که بتکدهء سومنات خواهد کند
به جستگان نکند روزگار خویش هدر.
فرخی.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.