جزوی
[جُزْ] (اِخ) (ملا...) وی از جانب عراق است، چند وقتی در هرات بود، باز عزیمت وطن نمود. از اوست این مطلع:
عاشق و بدنام اگر گشتم دلم باری خوشست
عاشقی بدنامیی دارد ولی کاری خوشست.
(از مجالس النفائس ص 158).
و رجوع به ص 305 همان کتاب شود.
عاشق و بدنام اگر گشتم دلم باری خوشست
عاشقی بدنامیی دارد ولی کاری خوشست.
(از مجالس النفائس ص 158).
و رجوع به ص 305 همان کتاب شود.