جزوی

معنی جزوی
[جُزْ] (از ع، ص نسبی) منسوب به جزو. ضد کلی. خرد. صغیر. اندک و ناچیز. (ناظم الاطباء). نسبت است به جزو بمعنای جزء عربی : یعنی شکر او بر عموم مردم که به صنوف نعم او محظوظ بوده واجب و لازم است تا مکافات جزوی از آن کرده باشند. (از تاریخ قم ص 9). || کمی و اندکی و قلیلی و قدری. (ناظم الاطباء). کمی. مقدار ناچیزی. چیز کم اهمیتی. ضد عمده. مقابل کلی : خواب مرگی است جزوی و مرگ خوابی کلی. (قابوسنامه).
حجتی بپذیر برهانی ز من زیرا که نیست
آن دبیرستان کلی را جز این جزوی گوا.
ناصرخسرو.
پانزدهم. اندر تدبیر مسکن های جزوی. (ذخیرهء خوارزمشاهی).
این مناصب که دیده ای جزویست
کار کلی هنوز در قدر است.انوری.
زیرکان کاسرار جان دانسته اند
علم جزوی آسمان دانسته اند.خاقانی.
|| مقابل کلی. فرد. شخص. آن مفهوم که ذات آن از صدق بر کثیرین ابا کند. (اساس الاقتباس ص 19). و این دو قسم دارد، جزوی حقیقی و جزوی اضافی. خواجه نصیر آرد: جزوی بدو معنی اعتبار کنند یکی آنکه لفظ چون بر معنی خود دلالت کند مفهومش اقتضاء آن کند که در آن معنی شرکت نتواند بود، و دیگر هر لفظی که معنی او خاصتر بود از معنی لفظی دیگر عام و اگرچه کلی باشد، آنرا به اضافهء او با آن جزوی خوانند، چنانکه: انسان به اضافهء با حیوان و حیوان به اضافهء با او کلی باشد، چه یکی به حسب اضافت با غیر است و دیگری بی اعتبار اضافت. (از اساس الاقتباس ص 17). و رجوع به جزو شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.