جزم

معنی جزم
[جَ] (ع مص) راست کردن سوگند را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). امضاء و تنفیذ کردن سوگند. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). یقال: حلف یمیناً جزماً. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بریدن و یک سو کردن کار را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بریدن. (آنندراج). بریدن کار بطوری که برگشت در آن نباشد. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). یقال: امرته امراً جزماً. و هذا حکم جزم. (از اقرب الموارد). || ساکن گردانیدن حرف را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). ساکن کردن حرف را. (آنندراج). اِعراب حرف را ساکن کردن. (از متن اللغه). بی اعرابی که کلمه نه رفع و نه نصب و نه جر دارد. (یادداشت مؤلف). در اصطلاح نحویان، حذف کردن علامت اعراب از آخر کلمات معرب باشد. و این قسم از اعراب مختص به افعال است و در آخر اسماء درنیاید همچنان که جر در آخر افعال نیاید چنانکه ابن مالک در الفیه گوید:
و الاسم قد خصص بالجَرّ کما
قد خصص الفعل باَن ینجزما.
پس جزم تنها در آخر افعال معرب درآید، به این ترتیب که در افعال صحیح حرکت آخر آن و در افعال معتل حرف آخر آن و در افعال خمسه نون عوض رفع حذف گردد و علامت جزم در آنجا که حرکت حذف شود چنین است: « ْ » و این با سکون فرق دارد، زیرا در اصطلاح، ضمه و فتحه و کسره و سکون در کلمات مبنی و رفع و نصب و جر و جزم در کلمات معرب بکار رود. (از المنجد) (از الفیهء ابن مالک) :
دائرهء افلاک را بالای صحن بادیه
کم ز جزم نحویان بر حرف قرآن دیده اند.
خاقانی.
از خط کاتب قدر بر سر حرف حکم تو
چرخ چو جزم نحویان حلقه شد از مدوری.خاقانی.
|| خاموش شدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از متن اللغه). و بدین معنی با حرف «علی» متعدی شود و گویند: جزم علی الامر؛ ای سکت. (از متن اللغه) (از منتهی الارب). || اقدام کردن بر کاری. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عزم کردن کسی بر کاری. (آنندراج) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). بدین معنی نیز با علی متعدی شود، چنانکه گویند: جزم علی الامر؛ عزم. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بددلی کردن و عاجز گردیدن از چیزی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بددل گردیدن و ناتوان ماندن از کاری. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). عاجز و بیدل شدن. (آنندراج). بدین معنی با «عن» متعدی شود، چنانکه گویند: جَزَمَ عنه؛ ای جبن و عجز. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). || هموار خواندن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). هموار خواندن و حروف را بجای خود آوردن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). || پر کردن مشک. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) :
فلما جزمت به قربتی
تیمّمتُ اطرفهً او خلیفا.؟ (از اقرب الموارد).
|| انداختن بعضی سرگین نه همه را یا عام است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). انداختن بعضی سرگین و باقی گذاشتن بعضی دیگر را. و بدین معنی با حرف «ب» متعدی شود، چنانکه گویند: جزم بسلحه؛ ای اخرج بعضه و ابقی بعضه. (از متن اللغه). || پر خوردن یا در هر شبانه روز یک بار خوردن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). در هر شبانه روز یک بار خوردن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). یک بار پر خوردن. (از متن اللغه). || واجب گردانیدن امری را بر شخصی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). بدین معنی با حرف «علی» متعدی شود، چنانکه گویند: جزم علی فلان کذا؛ ای اوجبه. (از اقرب الموارد). || سیراب گشتن شتران. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). یقال: بعیر جازم و ابل جوازم. (از متن اللغه). || برابر و هموار نوشتن حروف خط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برابر کردن حروف در نوشتن. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). || اندازه کردن خرما را بر درخت. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). || بریدن خرما. (آنندراج) (از تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) (دهار).
- التکبیر جزم و السلام؛ (یعنی تکبیره الاحرام و سلام بجزم است) مقصود از جزم در این روایت چنانکه در اساس آمده، افراط نکردن در همزه و مد است ولی مؤلف لسان گوید: مقصود آن است که آن دو کلمه نه مد می پذیرند و نه اعراب و وقتی که بر «اللهاکبر» وقف شود، باید آخر آنرا جزم داد و ضمهء حرف آخر را حذف کرد. (از ذیل اقرب الموارد).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.