جریح
[جَ] (ع ص) خسته. مذکر و مؤنث در آن یکسان است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مجروح، فعیل بمعنای مفعول است. (از اقرب الموارد). زخمی و مجروح. (از آنندراج) (غیاث اللغات). ج، جَرحی مانند قتیل و قتلی و جمع سالم ندارد از آن جهت که ها بر مؤنث آن ملحق نشود. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء).