جرف
[جُ رُ] (ع اِ) مکانی که آن را سیل کنده باشد. (غیاث از کنز و صراح) آب کند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آبگیر. (غیاث از منتخب). کنارهء دریا. (یادداشت مؤلف) ج، جِرَفَه. (منتهی الارب). جانب نهر که آب آن را برده باشد و هر ساعت ریزش کند. (از اقرب الموارد) : «افمن اسس بنیانه علی تقوی من الله و رضوان خیر ام من اسس بنیانه علی شفا جرف هار». (قرآن 9/110). || شفاجرف؛ لب وادی. (یادداشت مؤلف). لب جوی که آب آن را برده باشد. (از اقرب الموارد). رجوع بجرف شود.