جرز
[جُ] (معرب، اِ) گرز. معرب است. (از دهار). گرز آهنی معرب است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، اَجراز. جِرَزَه. (از منتهی الارب). || (ص) زمین که بر وی گیاه نروید. (ترجمان القرآن عادل بن علی). زمین بی نبات که هیچ نرویاند یا آنکه علف وی خورانیده باشند یا زمین باران نرسیده. جُرُز. جَرَز. جَرز. (منتهی الارب). رجوع بکلمات مزبورشود.