جراح
[جَرْ را] (ع ص، اِ) کسی که جراحات را معالجه میکند. (از اقرب الموارد). کسی که زخم دارها را مداوا و پرستاری می کند. آنکه عالم به علم جراحی باشد. (ناظم الاطباء). دستکار. (ذخیرهء خوارزمشاهی). خسته بند. (یادداشت مؤلف). در تداول امروز پزشکانی را گویند که با وسائل علمی بیماران را با دریدن و بریدن و بخیه زدن علاج می کنند :
درشتی و نرمی بهم در به است
چو رگزن که جراح و مرهم نه است.
سعدی.
|| بسیار جراحت کننده. (آنندراج). خسته کننده. (یادداشت مؤلف).
درشتی و نرمی بهم در به است
چو رگزن که جراح و مرهم نه است.
سعدی.
|| بسیار جراحت کننده. (آنندراج). خسته کننده. (یادداشت مؤلف).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
