جدل
[جَ دِ] (ع ص) سخت خصومت. (منتهی الارب). شدیدالخصومه و النزاع. (قطر المحیط). شدیدالجدال. (لسان، از ذیل اقرب الموارد) (المنجد). جَدّال. مِجدال. (المنجد). بسیارجدال. (یادداشت مؤلف). || سخت و درشت گردیده. (ناظم الاطباء). || لغت است از جدول به معنی سخت و درشت گردیدن. صلب. (قطر المحیط) (از منتهی الارب). قوی. درشت.