جحفه
[جَ فَ] (ع اِ) پاره ای از روغن و مسکه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || باقی آب در کنارهء حوض. (منتهی الارب) (ذیل اقرب الموارد). || بیماری شکم از قبیل مغص. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || سپر از پوست. (یادداشت مؤلف). || (مص) بازی کردن به گوی. جَحف. (منتهی الارب).