جبهه

معنی جبهه
[جَ هَ] (ع اِ) جبهه. پیشانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). میان دو ابرو تا ناصیه. (از اقرب الموارد) (آنندراج). چکاد. (نصاب). رخساره. (شرفنامهء منیری). سجده جای از روی. ج، جِباه. (آنندراج) (مهذب الاسماء): الذین یکنزون الذهب و الفضه و لاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم. یوم یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما کنزتم لانفسکم فذوقوا ما کنتم تکنزون. (قرآن 9/34، 35) :
گوش و پهلو و میان و کتف و جبهه و ساق
تیز و فربی و نزار و قوی و پهن و دراز.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص40).
آن بت که برخسارش نقص است به ماه اندر
آمد ز قضا پیشم سرمست به راه اندر
با عارض چون نسرین با جبههء چون پروین
نسرین به کمند اندر پروین به نگاه اندر.
امیرمعزی (از آنندراج).
جبههء زرین نمود چهرهء صبح از نقاب
عطسهء شب گشت صبح خندهء صبح آفتاب.
خاقانی.
بلوح جبهه اش کلک یدالله
نوشته آیهء عالی پناهی.کلیم (از آنندراج).
جبهه میخارد بناخن شیر خواب آلوده را
آنکه کاوش میکند با سینهء افگار ما.صائب.
|| مهتر قوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مهتر. (مهذب الاسماء). یقال: «جبهه قومه کما یقال وجههم». (اقرب الموارد). مهتران قوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || اسبان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). این جمع واحد ندارد. (از منتهی الارب) (آنندراج). و فی الحدیث: «لیس فی الجبهه صدقه»؛ ای خیل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و بدین جهت بدین نام نامیده شد که برگزیدهء چارپایان است. (از اقرب الموارد). || سعی کنندگان در تحمل دیت و تاوان. || جماعت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || مذلت. خواری. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء): لقیتُ منه جبهه؛ اَی مذله و اذی. (از اقرب الموارد). || نبش (در اصطلاح بنایان). || بر. جنب. پهلوی. || گوشهء. زاویهء (در مورد ساختمانها بکار رود). || در تداول امروز بمعنای میدان جنگ است. رجوع به جبههء جنگ شود. || (اِخ) منزلی است از منازل ماه و آن چهار ستاره است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). منزل دهم از منازل قمر و آن چهار ستاره است که بر پیشانی برج اسد واقع شده. (غیاث اللغات). منزلی است از منازل ماه. (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) :
شیر هشیار از سگ وحشت فزا برتافت رو
نور جبهه شور عوّا برنتابد بیش ازاین.
خاقانی.
جبهه ز فروغ جبهت خویش
افروخته صد چراغ در پیش.نظامی.
گرد شب از جبهت گردون بریز
جبهه بیفت اخبیه گو برمخیز.نظامی.
- جبهه الاسد؛ منزلی از منازل قمر. (یادداشت مؤلف). یکی از بیست وهشت منازل قمر که آن را جبهه الاسد گویند. (شرفنامهء منیری). پنج ستاره اند بر خطی معوج، بزرگ ترین ایشان بر طرف این خط است در جهت جنوب و آن را قلب الاسد خوانند از قدر اول و گاه گاه قمرش بپوشاند. و آن منزل دهم است از منازل قمر و رقیب آن سعدالسعود است. (جهان دانش ص 119). سه ستارهء نورانی اند که وسطی آنها بطرف شرق مایل است و بهمین جهت بشکل مثلث مستطیل القاعده قصیرالساقین میباشد و در جنوب ستارهء قرمز شفافی است که آن را قلب الاسد گویند و صورت آن را در اسطرلاب رسم کنند و جبهه را در کتف قرار دهند. (از صبح الاعشی ج 2 ص 158).
- جبههء جنگ؛ در تداول امروز فارسی زبانان، بمیدان جنگ گفته میشود. این معنی مجازی است و به اعتبار مناسبتی که با بعضی معانی حقیقی دارد گفته میشود و در محاورات اغلب مضاف الیه (جنگ) حذف میشود و تنها کلمهء «جبهه» را به این معنی بکار میبرند. رجوع به جبهه شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.