جایز

معنی جایز
[یِ] (ع ص) جائز. ج، اَجوُز. اَجوِزَ، جوزان، جیزان و جوائِز. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). روا. مشروع. حلال. مأذون. پروانگی. (ناظم الاطباء). سایغ. مباح. مُسَوَّغ. مُسَغَّب. مُسغَب. مُجاز : و هیچ خردمند تضییع عمر در طلب آن جایز نشمرد. (کلیله و دمنه). در احکام مروت غدر بچه تأویل جایز توان داشت. (کلیله و دمنه).
آنگه ار منبل شوی جایز بود
کانچه خواهی و آنچه جوئی آن شود.
مولوی.
رجوع به جائز شود. || ممکن. شایسته. (ناظم الاطباء). || ادغام جایز. رجوع به ادغام شود. || عقد جایز. رجوع به عقد شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.