جان آفرین

معنی جان آفرین
[فَ] (اِخ) روان آفرین. خالق روح. (ناظم الاطباء). آفرینندهء جان. (آنندراج). خالق. آفریدگار. خدا :
یکی گنج بخشید بر هر کسی
بجان آفرین کرد پوزش بسی.فردوسی.
تهمتن به نیروی جان آفرین
بکوشید بسیار با درد و کین.فردوسی.
بدو گفت یزدان جان آفرین
ترا ایدر آورد از ایران زمین.فردوسی.
شیر نر تنها بود هر جا و خوکان جفت جفت
ما همه جفتیم و فرد است ایزد جان آفرین.
منوچهری.
که آن جان آفرین دانندهء راز
ندارد در خدائی هیچ انباز.ناصرخسرو.
بنام خداوند جان آفرین
حکیم سخن در زبان آفرین.نظامی.
وصال حضرت جان آفرین مبارکباد
که دیر و زود فراق اوفتد در این اوصال.
سعدی.
بجان آفرین جان شیرین سپرد.سعدی.
لعل ترا ایزد از جوهر جان آفرید
باد هزار آفرین بر تو ز جان آفرین.سلمان.
- جان بجان آفرین تسلیم کردن؛ مردن.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.