جاش
(اِ) انبار غلهء پاک کرده در خرمن و به عربی صبره خوانند. (برهان). انبار غلهء پاک کرده در خرمن که آن را راش نیز گویند و قیل با جیم فارسی. (شرفنامهء منیری) :
مردانه من کز این سکو پنجه ریخته
خرمن کنم به باد که در جاش آکنند.
سوزنی.
زر به لون کاه گشت از ترس روز جشن تو
از تو روز جشن آن بیند که روز جاش کاه.
سوزنی.
هرکه تخم کین شه کارد چو وقت جاش گشت
جاش بردارنده را دست اجل کیّال باد.
سوزنی.
مردانه من کز این سکو پنجه ریخته
خرمن کنم به باد که در جاش آکنند.
سوزنی.
زر به لون کاه گشت از ترس روز جشن تو
از تو روز جشن آن بیند که روز جاش کاه.
سوزنی.
هرکه تخم کین شه کارد چو وقت جاش گشت
جاش بردارنده را دست اجل کیّال باد.
سوزنی.