جاروکش
[کَ / کِ] (نف مرکب) رجوع به جاروب کش شود :
چو خورشید جاروکش آن درم
که جنت گلی بر سر کوی اوست.
تأثیر (از آنندراج).
چو خورشید جاروکش آن درم
که جنت گلی بر سر کوی اوست.
تأثیر (از آنندراج).