جاروب

معنی جاروب
(اِ مرکب) (از: جا، مکان + روب، مخفف روبنده) چیزی است از گیاه که خانه روبند و آن را انواعی است. جارو. عسیل. محسره. محوقه. مکسحه. مکسح. مِخَمّه. مسفره. || مصوله. مِقَمّه. منعم. (منتهی الارب) :و از این ناحیت گیلان جاروب و حصیر و مصلی نماز و ماهی ماهه افتد که بهمه جهان برند. (حدود العالم).
تو گفتی که سرگین این بارگی
بجاروب روبم بیکبارگی
کنون آنچه گفتی بروب و ببر
برنجم ز مهمان بیدادگر.فردوسی.
جاروب زرین به رشته های مروارید بسته و از هزار یکی گفتن کفایت باشد. (تاریخ بیهقی ص535).
دهلیزدار ملک الهی است صحن او
فراش جبرئیلش و جاروب شهپرش.
خاقانی.
سر دامان شبستان کن بشرط آنکه هر روزی
بساطی سازی از رخسار جاروبی ز مژگانش.
خاقانی.
گفت جاروبی ندارم بر دکان
گفت بس بس این مضاحک را بمان.مولوی.
هرچه در سینه محبت سیم و زر است به جاروب فقر فروروب. (کلیات سعدی ص12).
- جاروب از مژگان کردن؛ معروف(1) و کنایه از مراقبه و سجده کردن هم هست.
-امثال: کرایهء پای دزد جاروب است.
و رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
(1) - بهمان معنی لغوی، یعنی مژه های چشم را بمنزلهء جاروب بکار بردن.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.