مصیر
[مَ] (ع مص) بازگردیدن کار. (منتهی الارب). صیر. صیروره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بازگشتن. (ترجمان القرآن جرجانی ص89) (آنندراج). رجوع به صیر و صیرورت شود. (غیاث). || گشتن از حیّز به جنبانیدن. (المصادر زوزنی). || گشتن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). || میل کردن به سوی کسی. (منتهی الارب).