جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قال: (تعداد کل: 3)
قال
(ع اِ) گفتار. گفت. سخن. هر لفظ که از زبان درآید تمام باشد یا ناقص. قول. یا آنکه قول در خیر گویند و قال یا قیل یا قاله در شر. (ناظم الاطباء). || علم قال نزد متصوفه مباحثات علوم ظاهری خاصه فقه و حدیث. مجلس قال؛ مجلس مباحثات مقابل مجلس...
قال
(ع اِ) چوبکی است که کودکان با آن بازی میکنند. چوب که بر قله زنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || قله و بالای هر چیز. (منتهی الارب) (آنندراج). || آغاز و ابتداء. (منتهی الارب). || کورهء قال دریچه و بوتهء زرگری است. از برای مصفا کردن استعمال میشود. (کتاب...
قال
(اِخ) قریه ای در 583هزارگزی طهران میان خلج نو و داشاتان و آنجا ایستگاه راه آهن است.