جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حبیب: (تعداد کل: 199)

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن خماسه الاوسی الخطمی. صحابیست. (تاج العروس). وی همان حبیب بن خماشه است که در الاصابه یاد شده است.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن خُماشَه خطمی. حارث بن ابی اسامه حدیثی از او به طریق وافدی نقل کرده است. ابوعمرو گوید: و این مرد همان حبیب بن عمر بن خماشه باشد که جد ابی جعفر است. و حبیب بن خباشه غیر از این مرد است. چون او در عهد رسول وفات...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن ذویب. گویند اول کس که دست به بیعت امیرالمؤمنین علی(ع) دراز کرد طلحه بن زبیر بود و دست او به علت جراحتی که در غزوهء احد بدان رسیده شل بود. ابن ذویب در آن وقت به تطیر گفت: «ید شلاء بیعته لاتتم». (از ترجمهء طبری بلعمی) و...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن ذهب القاری. وی از مردم شام و صحابی است. (قاموس الاعلام ترکی).

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن ربیعه بن عمرو. صحابیست.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن ربیعه السلمی. مکنی به ابی عبدالله. صحابیست. ابوعبدالرحمان عبدالله که از تابعین است فرزند او است و از این روی مکنی به ابوعبدالله است. ابن حبان و ابن منده و خطیب از طریق وهب بن معاویه از عبدالله بن حبیب ابوعبدالرحمان نقل کرده اند که گفت: پدرم...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن ریاء (رباب)بن حذیفه بن مهشم بن سعیدبن سهم قرشی سهمی. او و برادرانش معمر و وائل از صحابه بودند و بیشتر رجال نویسان ایشان را فراموش کرده اند، ولیکن در خبر قوی که فاکهی و یعقوب بن شیبه و دار قطنی و جز ایشان از طریق حسین...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن زاهد. مکنی به ابومحمد، محدث است.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن زبرقان. مکنی به ابی الحصین. محدث است.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن زبیربن مشکان الهلالی الاصبهانی. از ناقلهء بصره است. شعبه و عماره از وی حدیث آوردند و زبیریان مدینه از بازماندگان اویند، و نیز از بازماندگان او در اصفهان حبیب بن هَوذه بن حبیب و نیز یونس بن حبیب و نیز ابراهیم بن عبدالعزیز و نیز محمد بن...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن زیدبن تمیم بن اسیدبن خفاف انصاری بیاضی. از بنی بیاضه. ابن عبدالبر و ابوموسی وجز ایشان او را درعداد صحابه شمرده اند که در احد کشته شده است. ابن شاهین نیز او را یاد و ابوموسی او را استدراک کرده است. رجوع به الاصابه ج1 ص123 و...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن زیدبن عاصم بن عمرو انصاری خزرجی مازنی بخاری. ابن عبدالبر و ابوموسی و ابونعیم او را از صحابه شمرده اند، پیغمبر او را به نزد مسیلمهء کذاب به سفارت فرستاد. مسیلمه به او گفت: آیا شهادت به رسالت محمد(ص) میدهی؟ پاسخ داد: آری. و چون مسیلمه گفت:...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن زید انصاری. شیخ طوسی در رجال خود او را دو مرتبه در عداد اصحاب صادق(ع) شمرده، و در موضعی گوید: بدری بود و به کوفه آمد و در برخی نسخه ها زید را بزیاد و بدری را بمدنی و ندی تبدیل کرده اند و برخی آن را...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن زید کندی. ابوموسی گوید: علی بن سعید. عسکری و جز او وی را در عداد صحابه شمرده اند. سپس از طریق علی بن قرین از او روایت کرده و او از پدرش و او از پیغمبر. رجوع به الاصابه ج1 ص321 و تنقیح المقال ج1 ص254 و...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن سباع. مکنی به ابی جمعه. صحابیست و در تاج العروس حبیب سبع آمده است. ابن عبدالبر گوید: برخی او را کنانی دانسته و برخی قاری گفته اند و نام وی را برخی جنیدبن سباع وبرخی حبیب بن وهب و برخی حبیب بن فدیک گفته اند. (الاستیعاب ج1...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن سبع. مکنی به ابی جمعه. صحابیست. و بعضی حبیب بن سباع گفته اند. رجوع به مادهء قبل شود.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن سبیعه. صحابیست.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن سعد. صحابی است و از موالی یکی از انصار است و درک غزوهء بدر کرده است. موسی بن عقبه او را یاد کرده. ابوعمرو شخصی را به نام حبیب بن اسودبن سعد و دیگری حبیب بن اسلم مولای بنی جشم بن خزرج گفته. نمیدانم اینها جدا یا...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن سعد قیسی. ابن عبد ربه گوید: ابوحبتره بن ضحاک کاتب دیوان کوفه بود و او از روزگار عمر بر این کار بود تا زمان عبیدالله زیاد که حبیب بن سعد قیسی را به جای وی نهاد. (العقد الفرید ج4 ص248).

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن سلمه. رجوع به حبیب بن مسلمه شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.