جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اسماعیل: (تعداد کل: 583)

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن مکنسه. رجوع به اسماعیل بن محمد اسکندرانی شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن مکی بن اسماعیل بن عوف مالکی اسکندرانی. مکنی به ابوطاهر. متوفی بسال 581 ه . ق. او راست: تذکره فی اصول الدین.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن منذر واسطی مکنی به ابوالمنذر. محدث است و زیدبن حباب از او روایت کند.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن موسی. یعقوب لیث چون به بم رسید اسماعیل بن موسی که ملجأ همهء خوارجی بود که از عرب آمده بودند با یعقوب حرب کرد و او را اسیر کرد یعقوب، و هرچه از یاران او به کارزار کشته شده بودند یا نه اسیر کرد، و از آنجا...

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن موسی. یکی از والیان اندلس. وی بسال 268 ه . ق. با محمد بن عبدالرحمن فرمانفرمای اندلس بنای محاربه و خصومت گذاشت ولی بعد عرض اطاعت کرد. شهر لاردهء اسپانیا از بناهای اوست که در سال 270 این بلد را بنا کرده است. (قاموس الاعلام ترکی).

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن موسی بن بنت السدی. وی از مالکبن انس و شریک و از عمر بن شاکر از انس روایت دارد. وفات وی بسال 45 ه . ق. در کوفه است. عقیلی او را در جملهء اصفهانیان در کتاب اصبهان یاد کرده. (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 209).

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن موسی (کاظم)بن جعفربن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع). نجاشی در رجال گوید: وی بمصر سکونت گزید و بدانجا فرزندان آورد و کتابها دارد که همه را از گفتهء پدران خویش روایت کرده از آنجمله است: الطهاره. الصلاه. الزکاه. الصوم. الحج. الجنائز....

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن موسی بن عازار طبیب. وی پس از مرگ برادر خود اسحاق بن موسی در دربار معزّ جانشین وی گردید. (عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 86).

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن موسی فزاری نسیب السُّدّی. محدث است. رجوع به امتاع الاسماع ج1 ص315 شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن موسی هادی. وی پسر هادی خلیفهء عباسی است. رجوع به عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1 ص 150 و 154 شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن موهوب بن احمدبن محمد بن خضربن جوالیقی مکنی به ابومحمد. وی پس از پدر خویش ابومنصور امام اهل ادب در عراق بود و به تأدیب فرزندان خلفا مخصوص گشت و در شوال 575 ه . ق. درگذشت. خطی زیبا داشت که به خط پدر وی شبیه بود...

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن مهران بن محمد بن ابی نصر زید سکونی. برادر عیسی بن مهران. از فقهای شیعه و کتاب الملاحم از اوست. (ابن الندیم). مؤلف تنقیح المقال گوید: اسماعیل بن مهران بن محمد بن ابی نصر زید سکونی. نجاشی در رجال گوید: از موالی کوفه و مکنی به ابویعقوب...

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ناصرالدین سبکتگین. رجوع به اسماعیل بن سبکتگین و حبیب السیر ج2 جزو4 ص 135 شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن نُجَیع رُماحی. در کتاب کافی باب النفر من منی، روایتی از معویه بن وهب از این شخص از ابی عبدالله صادق (ع) نقل شده است. رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 146 شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن نجید مکنی به ابوعمرو. وی از بزرگان عرفا و فضلای مائهء چهارم هجریه و از طبقهء خامسه و نسبش بدین شرح است: ابوعمرو اسماعیل بن نجیدبن احمد السلمی و او جد شیخ ابوعبدالرحمن سلمی است از جانب مادری و از کبار اصحاب ابوعثمان حیری است. ادراک زمان...

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن نزاربن مستنصر. که حسن صباح او را به ایران آورد. رجوع بتاریخ گزیده چ لندن ج1 ص522 شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن نشیط مکنی به ابوعلی. محدث است.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن نصربن احمد. امیر نصر در ایام دولت و اقبال منصب ولایت عهد به پسر بزرگ خود اسماعیل تفویض کرد اما اسماعیل پیش از پدر بعالم آخرت انتقال کرد و چون نصر درگذشت امرا و ارکان دولت، پسر دیگر وی نوح را که امیر حمید لقب داشت بر...

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن نظام الملک ابرقوهی قاضی. او راست: کتاب تعبیر سلطانی که بنام ابوالفوارس شاه شجاع در سال763 ه . ق. مرتب بحروف فارسی کرده است.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن نوبخت. رجوع به اسماعیل بن ابی سهل بن نوبخت و ابن خلّکان چ تهران ج 1 ص 147 س 28 و عیون الاخبار ج 3 ص 248 س 5 و 18 و عقدالفرید چ عریان ج 7 ص 214 و ضحی الاسلام ج 3 ص 120 شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.