جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اسماعیل: (تعداد کل: 583)

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابراهیم بن صبیح الثقفی، مکنی به ابواسحاق. وی از سعدویه و سهل بن عثمان و شاذکونی روایت دارد. ابوعبدالله الغزّال ذکر او آورده و تخریج وی نکرده، وی را پسری بود بنام ابویعقوب الحذّاء. او در جوانی براه مکه درگذشت. و بسیار مینوشت و آخرین کس که...

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابراهیم بن مهاجر. صاحب کتاب کافی درباب آداب زکاه دهنده روایتی از او نقل کرده است. ابوالحسن عرفی از وی روایت کند. (تنقیح المقال ج1 ص127).

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابراهیم تیمی، مکنی به ابویحیی. محدث است و از اعمش روایت کند.

اسماعیل

[اِ] (اِخ)(1) ابن ابراهیم خلیل (ع). مؤلف تاریخ گزیده گوید: ساره (زوجهء ابراهیم) هاجر را با ابراهیم بخشید، ابراهیم را ازو پسری آمد در هشتادوشش سالگی، او را اسماعیل نام نهاد، ساره را بدان رشک خاست، اسماعیل را ختنه کرد و بر همهء مسلمانان واجب شد. چون اسماعیل دوساله شد...

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی الحسن عبادبن العباس بن عبادبن احمدبن ادریس الطالقانی. رجوع به صاحب بن عباد شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی الحسین عبدالغافربن محمد فارسی نیشابوری. متوفی 504 ه . ق. از معاصرین غزالی. وی پدر امام عبدالغافر نویسندهء ترجمهء احوال غزالی (بنقل از خود او) میباشد. (غزالی نامه تألیف همایی ص274).

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی الحکم، مولی زبیر. وی کاتب عمر بن عبدالعزیز بود. (عقدالفرید مصحح محمد سعید العریان ج4 ص249). رجوع به اسماعیل بن ابی الحکیم شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی الفتح، مکنی به ابوالقاسم المقری. از مردم قلعهء ایوب باندلس. ابن بشکوال گوید وی فقیه و از اهل علم و مقدم در فتوی بود و در حدود سنهء 500 ه . ق. درگذشت. (حلل السندسیه ج2 ص97).

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی القاسم بن سوید، ملقب به ابوالعتاهیه و مکنی به ابواسحاق. رجوع به ابوالعتاهیه شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی القاسم جعفربن ناصر الحق (ناصر کبیر) نبیرهء دختری ماکان کاکی، معاصر ابوجعفر حسن بن ابی الحسین احمد صاحب القلنسوه. وی مازندران را تحت تصرف آورد، اما هم در آن نزدیکی مادر ابوجعفر دو نفر کنیزک اسماعیل را بفریفت تا زهر در طعام او کردند و او...

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی الوقار، مکنی به ابوالفضل. اصل او از معره است و در دمشق اقامت گزید و ببغداد سفر کرد و نزد افاضل اطباء آن شهر علم آموخت و بتلمذ گروهی از علماء بغداد درآمد و از ایشان نیز دانش فراگرفت. سپس بدمشق بازگشت و در صناعت طب...

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی اویس، مکنی به ابوعبدالله. رجوع بعیون الانباء ج2 ص220 و عیون الاخبار جزء 7 ص85 شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی بکر. رجوع باسماعیل بن المقری شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی بکر محمد بن الربیع بن ابی سمال. رجوع به اسماعیل بن ابی سمال شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی حُکَیم، مولی زبیر. یکی از کتّاب عمر بن عبدالعزیز خلیفهء اموی. رجوع بکتاب الوزراء و الکتّاب ص33 و فهرست کتاب سیره عمر بن عبدالعزیز و رجوع به اسماعیل بن ابی الحکم شود.

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی حنیفه. جهشیاری بوسایطی ازو نقل کند. (کتاب الوزراء و الکتّاب ص207).

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی خالد سعد الکوفی تابعی است. و بکوفه درگذشت در سنهء ست و اربعین(46 ه . ق.). (تاریخ گزیده چ لندن ج1 ص244) و رجوع بفهرست عیون الاخبار و المصاحف ص36 و 178 و البیان والتبیین چ حسن السندوبی ج3 ص87 و تاریخ بیهق چ بهمنیار ص206...

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی خالد. شیخ طوسی در رجال خود وی را از اصحاب صادق (ع) شمرده گوید: نام او محمد بن مهاجربن عبید ازدی کوفی است. و نجاشی نیز او را چنین معرفی کرده و گوید: پدرش از ابوجعفر باقر(ع) و خود او از ابوعبدالله صادق (ع) روایت کند....

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی خلد. شیخ طوسی او را درعداد اصحاب باقر شمرده است. (تنقیح المقال ج1 ص127).

اسماعیل

[اِ] (اِخ) ابن ابی زیاد. او راست: کتاب تفسیر قرآن، کتاب ناسخ القرآن و منسوخه. (ابن الندیم).

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.