جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه یاس: (تعداد کل: 2)
یاس
(اِ)(1) مخفف یاسمن است و آن گلی باشد معروف. (برهان قاطع). مخفف یاسمن که یاسمون و یاسمین(2) نیز گویند و آن گلی است خوشبو و سفید و زرد و کبود. (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ سروری). او را یاسم با میم در آخر نیز گویند. (آنندراج). درختچه ای است زینتی از تیرهء...
یاس
(ترکی، اِ)(1) عزا. ماتم. تعزیه. سوک.
- یاس گرفتن؛ مجلس ختم منعقد ساختن. (یادداشت مرحوم دهخدا).
(1) - ظ. از یأس عربی مأخوذ است.
- یاس گرفتن؛ مجلس ختم منعقد ساختن. (یادداشت مرحوم دهخدا).
(1) - ظ. از یأس عربی مأخوذ است.