جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه گیلاس: (تعداد کل: 5)
گیلاس
(اِ)(1) میوه ای است کوچک به قدر فندق که شیرین و از جنس آلوبالو است اما کم رنگ تر از آن و اول میوه ای است که در ایران بعد از توت در بهار به دست می آید. (از فرهنگ نظام). این میوه گوشت دار و هسته ای و دارای...
گیلاس
(از انگلیسی، اِ)(1) لیوان آبخوری. ظرفی بلورین به اشکال مختلف که آشامیدن را به کارست.
(1) - Glass.
(1) - Glass.
گیلاس
(اِخ) دهی است از دهستان بالا لاریجان بخش لاریجان شهرستان آمل. واقع در 5هزارگزی شمال خاوری رینه. محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنهء آن 60 تن است. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج3).
گیلاس
(اِخ) یکی از دیه های لاریجان است. (از سفرنامهء رابینو بخش فارسی ص154).