جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه گژدهم: (تعداد کل: 3)
گژدهم
[گَ دُ] (اِ مرکب) عقرب. (آنندراج) (انجمن آرا).
گژدهم
[گُ دَ] (اِ) درختی است که آنرا به تازی شجره البق خوانند. در برهان گژم آورده و پشه غال را پشه دار گفته است. (آنندراج). رشیدی گژم آورده. رجوع به گژم شود.
گژدهم
[گَ دَ هَ] (اِخ)(1) نام پهلوانی است ایرانی. (برهان) (آنندراج) :
بدین روی دژدار بد گژدهم
دلیران بیدار با او بهم.فردوسی.
رجوع به فهرست ولف شود.
(1) - Gazhdahm (پهلوان ایرانی). (فهرست ولف از حاشیهء برهان چ معین).
بدین روی دژدار بد گژدهم
دلیران بیدار با او بهم.فردوسی.
رجوع به فهرست ولف شود.
(1) - Gazhdahm (پهلوان ایرانی). (فهرست ولف از حاشیهء برهان چ معین).